ابن عربی وارثان محمدی را از وارثان غیر محمدی تمییز می دهد. وارثان غیر محمدی، از یکی از انبیاء پیش از حضرت رسول ص ارث می برند، یعنی در علم و حال و مقام، بر قلب او یا بر قدم او هستند. در حدیث نبوی می خوانیم: علماء امتی کانبیاء بنی اسرائیل. شعرانی در کتاب الیواقیت و الجواهر، از قول ابن عربی، فلاسفه را ادریسی مشرب و اشراقیون را شیثی مشرب قلمداد کرده است، و نه محمدی مشرب. صحت و سقم انتساب این سخن به محیی الدین، فعلا موضوع سخن ما نیست، ولیکن غیر محمدی شمردن شیخ اشراق، رای غلطی است که حاصل سمپاشی های مشتی مردمان قشری مذهب در شهرهای حلب و دمشق است. تاثیر منفی آن تبلیغات سوء را حتی تا حدودی در نفحات الانس عبدالرحمن جامی هم می توان دید که اکنون بحث در باره آن ضرورتی ندارد. می باید گفت که سهروردی به همان اندازه ابن عربی- اگر نگوییم بیش از ابن عربی- از وارثان محمدی است. وارثان محمدی حامل علم قرآن اند. سهروردی به ویژه در کتاب الواح عمادی از مثانی قرآنی- در حدود صد جفت آیه- به صورتی سخن می گوید که خط بطلانی است بر آن برداشت کژ که سهروردی را محمدی مشرب نمی انگارد. به علاوه، سهروردی هم مانند ابن عربی که در کتاب فتوحات از اقطاب اثنی عشر یا ائمه اثنی عشر علیهم السلام سخن می راند، در کتاب تلویحات خود می نگارد: اصعد الی آل طس، تری ربک بالمرصاد. مقصود از آل طس، البته آل طه و یس است، یعنی آل محمد صلوات الله علیهم. همچنین ذکر قطب یا امام در مقدمه کتاب حکمه الاشراق، نشان می دهد که سهروردی حتما از وراث محمدی به شمار می رود، یعنی از شاگردان برجسته مکتب علی ع که باب مدینه علم نبوی است. سهروردی در اواخر کتاب مطارحات که شجره نامه اشراق را رسم کرده است، از جانب شرقی و غربی حکمت سخن به میان می آورد، چون حکمت خسروانی و حکمت فیثاغورسی لازم بوده است که پس از یک دوره طولانی سردی و پژمردگی، دوباره زنده شود، حال آنکه معرفت و معنویت اسلامی در میانه شرق و غرب، خمیره زنده و شناخته شده ای است که سهروردی از کوشش در معرفی و احیاء آن بی نیاز بوده است. اگر از اینجا نتیجه بگیرند که شیخ اشراق تنها بر قدم شیث بوده است، کم لطفی و کم دقتی آشکاری خواهد بود. حقیقت این است که مشرب محمدی، مشرب جمع و حتی مشرب جمع الجمع است. سهروردی صاحب مشرب جامعی است که مشرق و مغرب را در سعه خود خود گرد آورده است، حال آنکه چنین جامعیتی را در نزد دیگران نمی بینیم. یعنی آنها اگر وارث مشرب فیثاغورسی اند، دیگر وارث مشرب فهلوی یا خسروانی به شمار نمی روند. ابن عربی در سفر خود به سوی مشرق، تا به موصل بیشتر پیش نرفت، چرا که از موصل به بعد، به قلمرو فهلوی مشربان تعلق داشت، قلمرویی که محیی الدین از لسان آن چندان اطلاعی نداشت.