۱. در یکی دو حدیث، یکی از امام صادق (ع) و دیگری از امام رضا (ع)، زردشت به عنوان فردی که خود ادعا میکند یا دیگران میپندارند که نبی است، معرفی شده است. آیا این احادیث، ناقض نبوت زردشت نیستند؟ خیر، مقایسه آن احادیث با یکدیگر نشان میدهد که مقصود امام (ع) این بوده است که به ادعای زردشتیان و به زعم آنها، فقط و فقط زردشت پیامبر بوده است و نبوت او از روی معجزات منسوب بدو دانسته میشود. در مجلس مناظره امام هشتم (ع) با اصحاب ادیان گوناگون، علی بن موسی الرضا (ع) از هربذ الهرابذه پرسیدند که زعم او در باره نبوت زردشت بر چه پایه ای استوار است؟ او پاسخ داد که بر پایه معجزات زردشت. امام (ع) فرمودند که انبیاء دیگر هم معجزه داشتهاند. چرا به نبوت ایشان اقرار نمیآورد؟ این منطق ، منطق بسیار متقنی است و طرف مباحثه را سوق می دهد به اینکه موضع جامعنگر اسلام در تصدیق نبوت جمیع انبیا را دریابد و از انحصار طلبی در دین دست بردارد. در یکی از احادیث، از ادعای نبوت زردشت سخن رفته که بر پایه مقایسه آن حدیث با احادیث دیگر میتوان گفت که مقصود، بی شک، ادعای دیگران در خصوص نبوت اوست.
برخی از مدعیان پژوهش، با نگریستن به این یکی دو حدیث، ادعا کرده اند که زردشت متنبی است و پیامبر مجوس، لابد شخص دیگری است. برداشت این مدعیان از احادیث مزبور، نادرست است و پیامبر ایران باستان زردشت است. کافی است که قادر باشیم یسنهای گاهان را بخوانیم و معنی آنها را دریابیم. درد این است که گاهان در گاز گروهی خاورشناس از سویی و گروهی متعصب مذهبی از سوی دیگر، سخت گرفتار آمده است، ولی به قوت اشراق وعرفان می توان این فشار گاز انبری را پاک از میان برداشت.
۲. برخی از استادان حکمت و عرفان، سقراط را از انبیا شمردهاند، چرا که دایمون سقراط را به معنی فرشته وحی انگاشتهاند. این رای غلط است و نوعی پیغمبر تراشی به شمار میرود. قضیه زردشت بسیار فرق دارد. زردشت نه فیلسوف بوده است و نه شاعر و نه سیاستمدار. او از سلسله مقدس پیغمبران است، یکی از صد و بیست و چهار هزار پیغمبر.
۳. پیغمبر تراشی کتاب دساتیر در هند از پیغمبر شمردن فیلسوفانی مانند سقراط، به مراتب بدتر است. در کتاب دساتیر به یک رشته اسامی جعلی برمیخوریم که گویی خواسته باشند همانند کثرت انبیاء بنی اسرائیل، در پیغمبران ایران باستان هم کثرتی پدید آورند، غافل از آنکه فراوانی شمار انبیاء بنی اسرائیل، مولود طغیان و سرکشی آن قوم به اصطلاح برگزیده بوده است. مردم نجیب ایران هر هفته از دین به در نمیشدهاند تا لازم افتد که هر هفته پیغمبری در میان ایشان مبعوث گردد و آنها را بار دگر به دین خدا در آورد، در خانه اگر کس است یک حرف بس است.